نوشته شده توسط : zwembril

روزنامه‌های امروز صبح تهران به صورتی هماهنگ گزارش‌هایی درباره انتخابات مجلس و رفراندوم سوریه را در صفحه اول خود نقل کرده‌اند و از آن جا که قبل از برگزاری مراسم جایزه اسکار صفحاتشان بسته شده بود، خبری از تعلق این جایزه به اصغر فرهادی و فیلم تحسین‌شده‌اش "جدائی نادر از سیمین" ندارند.

مبارکه اصغر

ابراهیم رها در ستون طنز خود نامه‌ای نوشته است به اصغر فرهادی کارگردان. در این نامه آمده است: "خوبی اصغر؟ مبارکه اصغر! راستش من در حالی دارم این نامه را می‌نویسم که هنوز مراسم اسکار برگزار نشده و تو وقتی این نامه را می‌خوانی که تکلیف اسکار معلوم شده است. این را گفتم که بدانی. واقعیت اینکه وقتی تو گلدن‌گلوب و سزار و... را بردی، می‌خواستم بگویم یکی این اصغر را از برق بکشد. جایزه‌ای، بلورینی، چیزی نمانده که او به آغوش نکشیده باشد! اما گفتم بگذار صبر کنیم تا اسکار. شونصد تا روایت هست که چرا اسم این جایزه شده اسکار، اما این چند ساعت باقیمانده برای من و همه مردم، آن جایزه فقط بوی اصغر می‌دهد، البته یعنی منظورم این است که برای ما تو مهمی تا با فیلمت که شکل خود ما است، آن مجسمه بدترکیب را بگیری تا ما هم حال کنیم از این موفقیت."

او اضافه کرده است: "اصغرجان بی‌خود شکمت را صابون نزن. این اسکار مال تو نیست. خیلی بی‌مزه‌ای اگر آن را به مردم، به آدمیزادهایی شبیه آنها که در فیلم‌هایت هستند تقدیم نکنی، شیرم را حلالت نمی‌کنم! [جو من را گرفت] هی اصغر، هی اصغر، امشب ما برایت دعا می‌کنیم تا اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان را به تو بدهند. اسکار فیلمنامه را عمرا نمی‌دهند. خبر داده‌ام! برایت دعا می‌کنیم، من به همراه همه آدم‌های توی فیلم‌هایت که پول ندارند اما شرف دارند،‌ و این یک جمله، خلاصه تمام مردم ما است. مثل همان خانمی که توی فیلمت بود و پیمان معادی نامرد هلش داد! و او به سه تا چک پنج‌میلیونی، خدایش را نفروخت. او هم تو را دعا می‌کند و تو فردا صبح اسکار را می‌بری، بیخود می‌کنی که نبری! علاف تو که نیستیم!"

خبری که تکذیب شد

صفحه اول کیهان و خیر نفتکشی که تائید نشد

"ایران نفت نداد، نفتکش‌های اروپایی خالی برگشتند" عنوان بزرگ صفحه اول کیهان است که یک نفتکش [خالی] را هم در دریا نشان داده و نوشته است که نفتکش یونانی خالی برگشت.

به نوشته این روزنامه، پس از اقدام قاطعانه جمهوری اسلامی ایران در قطع صدور نفت به فرانسه و بریتانیا که به افزایش بی‌سابقه قیمت سوخت و انرژی در اروپا و آمریکا منجر شد، روز گذشته ایران از تحویل محموله ۵۰۰ هزار بشکه‌ای نفت به یونان نیز خودداری کرد و نفتکش‌ها دست خالی برگشتند.

اما روزنامه تهران امروز به نقل از مدیرعامل پایانه‌های نفتی چنین کاری را تکذیب کرده و نوشته است که در حال حاضر فروش نفت به تمام مشتریان خارجی در پایانه خارک به طور طبیعی در حال انجام است.

این مقام نفتی درباره خبر منتشرشده درباره بازگشت نفتکش یونانی گفته است که در شرایط کنونی شرکت ملی نفت ایران به استثنای فرانسه و انگلیس هیچ دستورالعملی برای عدم فروش نفت به سایر مشتریان خارجی صادر نکرده است و به همین دلیل عدم تحویل محموله ۵۰۰ هزار بشکه‌ای نفت خام به نفتکش‌ها برای تحویل به پالایشگاه نفت هلنیکس یونان صحت ندارد.

لوئی‌جرگه برای نجات اقتصاد ایران

"گرانی و احتکار به بازار خودرو رسید" خبر اول تهران امروز است، مردم‌سالاری در تیتر اصلی خود نوشته است: "ورود بی‌رویه کالاهای خارجی به معنی حراج تولید داخلی است" و جهان صنعت نوشته است: "شبه‌خصوصی ابداع رییس‌جمهور است".

غلامرضا آزادمهر در مقاله‌ای در اعتماد نوشته است که افغان‌ها برای حل و عقد معضلات بزرگی که گریبانگیر کشورشان می‌شود و مسوولان حکومتی از حل آن عاجز می‌مانند، از راه و روش جالبی استفاده می‌کنند و آن تشکیل مجمعی به نام "لویی‌جرگه" متشکل از بزرگان و ریش‌سفیدان اقوام مختلف افغانستان است. از زمان سقوط طالبان تا به امروز لویی‌جرگه‌ها در چند بزنگاه خاص تاریخی در آن کشور تشکیل شده و مصوبات آن در گره‌گشایی از مشکلات مردم افغانستان موثر بوده است.

به نوشته این اقتصاددان، مشکلات اقتصادی امروز ایران هم به دلیل پیچیدگی‌ها و ابعادی که پیدا کرده است و به همین سبب ما هم باید به سبک و سیاق افغان‌ها برای پیدا کردن نسخه رفع این مشکلات، یک لویی‌جرگه اقتصادی که در آن نمایندگانی از سوی کلیه صاحبان صنایع، تجار، بازرگانان، تشکل‌های اقتصادی، اتحادیه‌های صنفی و اتاق بازرگانی همراه با نمایندگان ارشد قوای سه‌گانه حکومتی در زیر یک سقف به‌مدت چند روز تشکیل دهیم تا مشکلات و تنگناهای اقتصادی امروز کشور بدون سانسور و لاپوشانی و به صورتی کاملا شفاف توسط شرکت‌کنندگان در لویی‌جرگه بازگو شده و برای هر بخشی از مشکلات نسخه درمان و راه‌حلی ارائه شود.

اعتماد نوشته است: شاید در نگاه اول راه‌حل لویی‌جرگه‌ای برای مشکلات اقتصادی کشور تا حدودی ایده‌آلیستی به نظر‌ آید، اما اگر مسوولان واقعیت مربوط به عمیق و پیچیده بودن مشکلات اقتصادی امروز کشور را بپذیرند و قبول کنند راه‌حل‌هایی که توسط مجموعه‌ای از تکنوکرات‌ها پشت درهای بسته پیدا می‌شود، تاکنون تاثیری در رفع این مشکلات نداشته و نخواهد داشت، در آن صورت شاید بپذیرند که پیدا کردن راه‌حل لویی‌جرگه‌ای برای این مشکلات، یعنی راه‌حلی مبتنی بر بهره‌گیری از خرد جمعی همه صاحب نظران، پیشنهادی کاملا واقع‌بینانه و شدنی است.

کارتون علی درخشی، اعتماد

علی دینی ترکمانی در سرمقاله جهان صنعت نوشته است: اجرای سیاست خصوصی‌سازی در ایران که به دنبال ابلاغیه اصل ۴۴ قانون اساسی در سال ۱۳۸۵ شتاب بیشتری گرفت، چند هدف را به طور همزمان دنبال کرده است؛ اول افزایش سهم بخش‌خصوصی از فعالیت‌های اقتصادی و دوم، به تبع تحقق هدف اول، افزایش کارآیی اقتصادی. در این دوره انتظار بر این بود که با تعدیل موانع مرتبط با قانون اساسی، از جمله خصوصی‌سازی بنگاه‌های فعال در بخش‌های صنایع مادر و اساسی، خصوصی‌سازی هم سرعت و عمق بیشتری پیدا کند و هم به نحوی صورت گیرد که از منظر شاخص‌های اقتصادی اثرگذارتر باشد. اما آیا این‌گونه بوده است؟

این مقاله تاکید کرده است که آمار سازمان خصوصی‌سازی نشان می‌دهد که از کل واگذاری‌های انجام‌شده طی سال‌های ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۷ به مبلغ ۴۰۱ هزار و ۵۰۷ میلیارد ریال، ۱۷ درصد به منظور رفع دیون به سازمان‌ها و نهادهای عمومی، ۲۹ درصد از طریق مزایده‌های بورسی و غیر بورسی به نهادهای شبه‌دولتی و ۵۴ درصد به صورت سهام عدالت بوده است.

به نوشته جهان صنعت از کل این خصوصی‌سازی‌های انجام‌شده، سهم بخش‌خصوصی به معنای واقعی تنها ۱۳.۵ درصد است. این آمار چند پرسش را پیش می‌آورد؛ اول اینکه آیا تمامی این موارد را می‌توان به عنوان خصوصی‌سازی به معنای واقعی در نظر گرفت؟ اگر نه، ریشه مشکل در کجاست؟ تاثیر این‌گونه واگذاری‌ها بر اعتماد اجتماعی بخش‌خصوصی به دولت از یکسو و تاثیر آنها بر عملکرد اقتصادی از سوی دیگر چیست؟ این پرسش‌ها از جمله پرسش‌های پیش‌روی کارگزاران اقتصادی چه در بخش خصوصی و چه در بخش عمومی است که نیازمند پاسخگویی است.

جهان صنعت اضافه کرده است: بدنه اصلی علم اقتصاد بر این باور است که دخالت بیش از اندازه دولت در امور تصدی‌گری اقتصادی منجر به کاهش رقابت، بهره‌وری عوامل تولید و رشد اقتصادی و انباشت سرمایه و اشتغال و همین طور افزایش رانت‌خواری می‌شود.

رفتار قرون وسطایی با ولایت فقیه در مناظره‌ها

کارتون بهرام حمیدی، انتخابات، جام‌جم

"مناظره داغ" تیتر اصلی شرق است و ابتکار در گزارش اول خود پرسیده است: "یک صندلی «بهارستان» چقدر می‌ارزد؟"، اما بیشتر روزنامه‌ها گزارش و مقاله‌ای درباره انتخابات دارند.

ابتکار در گزارش اصلی خود از تلاشی نوشته است که نامزدها در راه رسیدن به صندلی‌های سبزرنگ مجلس به خرج می‌دهند؛ از گرفتن وام و فروختن اموال خود تا رایزنی با پیمانکاران، کارخانه‌داران و تاجران، از دادن شام و ناهار و اجاره سالن و گروه‌های موسیقی و استخدام چهره‌های مشهور ورزشی و هنری تا اهدای ماشین سواری و گوشی تلفن و تی‌شرت به جوانان، از راه‌اندازی کاراناوال‌های پرخرج تا چاپ و انتشار بنرهایی با ابعاد ساختمان‌های بزرگ. مهم‌تر از همه اینها، از مرگ یک کودک در زیر چرخ‌های ماشین هیات همراه یک نامزد تا خرج آبرو و حیثیت چهره‌های متنفذ و قابل احترام در میان مردم.

به نوشته این روزنامه، اینها همه هزینه‌هایی است که نه‌تنها نامزدهای انتخابات بلکه هواداران، گروه‌های سیاسی و در مقیاسی وسیع‌تر مردم و نظام می‌پردازند تا یک نفر بر صندلی نمایندگی مردم در ساختمان مجلس شورای اسلامی در میدان بهارستان تهران بنشیند و به نمایندگی از مردمانی که به او رای داده‌اند و نداده‌اند، قیام و قعود کند.

فضل‌الله یاری در سرمقاله ابتکار نوشته است: این روزها برخی از چهره‌های سیاسی و تشکل‌های اصولگرا در حال پربار کردن کارنامه خود درباره "آزادی بیان" هستند؛ کارنامه‌ای که پیش از این، علی مطهری، منتقد داخلی اصولگرایان آن را "خالی" خوانده بود. انگیزه چنین اقدامی، دستگیری یک روزنامه‌نگار اردوگاه خودی است.

به نوشته این روزنامه، چندی پیش نیز رئیس‌جمهور به علت توقیف نشریه‌ای نزدیک به مواضع خود، از قوه قضائیه انتقاد کرده بود. در موارد دیگری هم بعضی از چهره‌های سیاسی به سبب توقیف یک نشریه یا بازداشت برخی از روزنامه‌نگاران، قوه قضائیه و مراجع دیگر را مورد انتقاد قرار داده بودند. این اتفاقات بدون‌ تردید، بیانگر ایجاد نوعی تنوع در میان مواضع یکدست این اردوگاه بزرگ درباره "آزادی بیان" بوده‌است. فعالان رسانه‌ای این جناح می‌توانند بدان افتخار کنند و سر خویش را بالا بگیرند که زمزمه‌های دفاع از "آزادی بیان و جریان آزاد اطلاعات" از این سو نیز شنیده می‌شود.

ابتکار نوشته است: این بخش از رفتار اصولگرایان اگرچه جای تحسین دارد، اما بدون تردید نمی‌تواند بیانگر اعتقاد آنان به مفهوم "آزادی بیان" و دفاع از آن باشد، چرا که این افراد و گروه‌ها نه‌تنها در برابر تصمیمات مشابهی که برای روزنامه‌نگاران و رسانه‌های خارج از اردوگاه خودی اتخاذ می‌شود، اعتراض و انتقادی از خود نشان نمی‌دهند بلکه انتقادکنندگان و معترضین را به "اهانت به دستگاه قضایی" نیز متهم می‌کنند. این شیوه برخورد از جانب آنها درحالی صورت می‌گیرد که گاه نقدهایشان به عملکرد دستگاه قضایی ـ به اذعان برخی ازهمفکران خود ـ به "اهانت" پهلو می‌زند.

نفیسه زارع‌کهن در مقدمه مصاحبه‌ای که با محمدرضا باهنر، نایب رییس مجلس ایران، برای روزنامه شرق انجام داده، نوشته است: هنوز هم حاشیه‌ساز است، حتی در آستانه انتخابات. انگار حاشیه دست از سرش برنمی‌دارد؛ چه ساکت باشد، چه نه، باز هم حاشیه با او همراه است که اگر سکوت کند هم از ساکتین حوادث پس از انتخابات می‌خوانندش. روزگاری نه چندان دور که همه راه‌های مجلس به اتاق وی می‌رسید، جزو چهره‌های اصلی مجلس خوانده می‌شد، نه اینکه فقط اسم باشد بلکه یک تنه وارد می‌شد و پای هر استیضاح و عملکردی که به میان می‌آمد، یک سوی داستان نام وی بود. اما حالا نقشش به پررنگی سابق نیست، شاید هم این طور وانمود می‌شود. اماهرچه که هست میانه‌اش ظاهرا با برخی از همفکرانش شکرآب شده است.

به نوشته این مقدمه، داستان هم از همان زمان شروع شد که حزب متبوعش جامعه اسلامی مهندسین به یکی از اضلاع جبهه متحد اصولگرایان تبدیل شد. همین ضلع بودنش هم باعث شد، شاید که هجمه انتقادات به باهنر شدید شود و همفکرانش او را همسو با اصلاح‌طلبان و جزو ساکتین در حوادث پس از انتخابات قلمداد کنند. همین هم کاسه صبر نماینده ۵۹ ساله را سرریز کرد لابد که از نیمه دوم سال به این سو تندتر درباره اصلاح‌طلبان اظهارنظر کرد و در هر مصاحبه و گفت‌وگویی از آنان تبری جست.

به نوشته شرق، باهنر در طول مصاحبه سعی کرد از عملکرد مجلس هشتم دفاع کند هرچند که در نهایت قبول کرد مجلس در برابر دولت ضعیف عمل کرده است. به گفته باهنر در جریان استیضاح وزیر اقتصاد، مجلس ایران به خواسته مقامات بالای نظام عمل کرد.

روزنامه جمهوری اسلامی در ستون اخبار ویژه خود نوشته است: خدایا به ما نماینده‌ای عطا کن تا در چهار سال بعد، بر بی‌ثمری انتخابش افسوس نخوریم و بر بیهودگی کارهایش سوگوار نباشیم. خدایا نماینده‌ای برای ما برگزین که ما را از فاجعه نامیمون تخریب و ثروت‌سالاری که همه‌گیر شده و وقاحتش حتی در بین احباب انقلاب از بین رفته است و هر کس در آن آلوده نشده باشد، غیرمدیر خوانده می‌شود در امان دار. خدایا تو را سپاس می‌گویم و از تو می‌خواهیم نماینده آینده ما در برابر پول و خواهش‌های نفسانی، سر خم فرود نیاورد و منافع مردم را در برابر باندهای قدرت و ثروت ذبح شرعی و قانونی نکند.

این روزنامه به دنبال مناجات طنزگونه خود نوشته است: طبق اعلام سخنگوی شورای نگهبان، ۵ نفر از نمایندگان مجلس هشتم که برای داوطلب شدن جهت مجلس نهم ردصلاحیت شده‌اند، در فساد بزرگ سه هزار میلیارد تومانی دست داشته‌اند. ضمنا تعدادی از متهمان حضور در این فساد مالی، از ثبت نام در انتخابات خودداری کرده‌اند.

کتابخوانان ایران و مالزی

دیبا داوودی در مقاله‌ای در اعتماد، با تاکید بر این که هر ایرانی کمتر از یک کتاب در سال می‌خواند نوشته است: یعنی سرانه مطالعه ما ایرانی‌ها نزدیک به ۲ دقیقه در روز تخمین‌ زده شده و بحث بر سر چگونگی گذران ساعت‌های فراغت مردمان سرزمین چهارفصل است؛ مردمی که به‌واسطه‌ تمدن هفت هزار ساله و فرهنگی غنی از کتابت و موسیقی سر بالا می‌گیرند و گذشته‌های طلایی‌شان را سینه‌به‌سینه نقل می‌کنند، غافل از آنکه داشته‌های فعلی‌شان برای عرض‌اندام در آینده‌ای نه چندان دور چیزی جز سرافکندگی نیست.

نویسنده ایران را با سایر کشورها مقایسه کرده و نوشته است: مالزی را به واسطه رشد چشمگیر صنعتی و پیشرفت گردشگری می‌شناسیم، اما اگر وضعیت مطالعه‌ کتاب در این کشور را بررسی کنیم، به چنان تفاوت فاحشی می‌رسیم که حیرت‌انگیز خواهد بود.

اعتماد نوشته است: سرانه مطالعه مالایی‌ها میانگین ۵۵ دقیقه در روز را نشان می‌دهد و آنها سالانه بین ۸ تا ۱۲ کتاب می‌خوانند. جالب‌تر آنکه متوسط قیمت کتاب در این کشور به هیچ‌روی با همین رقم در ایران ما قابل مقایسه نیست و از اعدادی گاه ۱۰ تا ۱۵ برابر بیشتر خبر می‌دهد. این در حالی‌ است که درآمد سرانه مالزیایی‌ها از ما کمتر و هزینه سایر اقلام مصرفی در سبد خرید خانواده در مالزی نسبت به ایران به مراتب پایین‌تر است.

در مقاله اعتماد آمده است: مالایی‌ها خرید کتاب را از گونه‌ای کالا که عملا در مرتبه‌های دوم یا سوم نیازمندی‌های خانوار کشور در حال توسعه محسوب می‌شود، به رده‌های بالاتر هم‌طراز با خرید مایحتاج ضروری درآوردند؛ اتفاقی که در حال حاضر اغلب در کشورهای پیشرفته و توسعه‌یافته همچون انگلستان، آلمان و ژاپن در حال تحقق است.

تفسیر استخاره با ترانه

پوریا عالمی در ستون کاناپه اعتماد نوشته است: قرار بود صفارهرندی و صادق محصولی در صدا و سیما و در برنامه ورزشی دیروز امروز صبح امروز عصر امروز بعدازظهر فردا پس‌فردا پس‌اون‌فردا، با هم مناظره کنند. اما نشده. چرا؟ چون صادق محصولی استخاره کرده و دیده خوب نیامده با صفار هرندی برود آنجا. ما تحقیق و تفحص کردیم و مقداری فال گرفتیم و سر کتاب باز کردیم تا ببینیم نظر شعرا، کارشناسان و فلاسفه درباره عملکرد صادق محصولی چیست.

یکی از کارشناسان ترانه‌محور ماوقع اتفاق اخیر را این‌طور آنالیز کرد: "استخاره کردم / خوب اومده مبارکه دور سرت می‌گردم" از طرفی ج. هـ، تحلیلگر مسائل صادق و صفار اعتقاد دارد: "من که طلوع عشق رو تو چشم تو می‌بینم / سخن بگو تو با من، مغرور نازنینم / مغرور نازنینم / به من می‌گی عاشقتم پس چرا فکر چاره‌یی / چرا به من دل نمی‌دی همه‌ش تو استخاره‌یی / همه‌ش تو استخاره‌‌ای"

طنز اعتماد این گونه پایان می‌گیرد: شنیده شد که صفارهرندی وقتی متوجه شد صادق محصولی برایش خوب نیامده، یاس او را فراگرفت و خواند: "بشینم کنارت / بچینم ستاره / من می‌دم ادامه / و این‌هم صدامه / که می‌رقصه با تو / قلم می‌لغزه تا صبح / آره این درس ما شد / پس تو این لحظه پا شو / واسه جنگ به دنبال حس و حال نگرد / چون‌که اون که برد هیچ‌وقت استخاره نکرد."

کارتون روز

کارتون آروین، شرق





:: برچسب‌ها: شیکاگو ,
:: بازدید از این مطلب : 382
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 8 اسفند 1390 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: